رویکرد تاکسنومی فازی در ارائه راهبردهای موثر در حکمرانی عرصه‌های بیابانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 تاکستان، سه راه شامی شاپ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان، دانشکده کشاورزی، گروه محیط زیست

2 گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، تهران، ایران

10.22059/jnrg.2025.401959.1052

چکیده

بیابان‌زایی یک مسئله، اقتصادی – اجتماعی پیچیده و حاصل عملکرد و برهم کنش میان عوامل متعددی است که همیشه در محیط‌های غیر قطعی و تحت‌‌تأثیر شدید قضاوت‌های مبهم و غیر صریح قرار می‌گیرند، بنابراین در چارچوب حکمرانی منابع طبیعی به منظور ارزیابی راهبردهای مقابله با بیابان‌زایی، استفاده از سازگان‌های تصمیم‌گیری چند معیاره فازی ضروری به نظر می‌رسد. از این رو این پژوهش با هدف تعیین اولویت راهبردهای مقابله با بیابان‌زایی با استفاده از مدل‌تاکسنومی فازی و به صورت موردی در دشت یزد- خضرآباد طی سال‌های 1403-1402 به انجام رسید. به منظور دستیابی به این هدف، ابتدا از روش دلفی فازی، معیارها و راهبردهای موثر شناسایی و ارزش‌دهی شدند. سپس اقدام به برآورد ارزش‌های ترکیبی شد و ماتریس تصمیم‌گیری فازی حاصل شد. در ادامه اقدام به غیرفازی‌سازی و موزون‌سازی ماتریس تصمیم شد و در نهایت پس از انجام آزمون انحراف و اطمینان از همگنی راهبردها، با برآورد درجه تاکسنومیک، ارجحیت راهبردها به دست آمد. بر مبنای نتایج حاصل شده از فرایند تحقیق، راهبرد " تعدیل در برداشت از منابع آب زیرزمینی" (31A) با درجه ارجحیت نسبی 002643/0 به عنوان مهمترین راهبرد در کنترل و کاهش اثرات بیابان‌زایی و احیاء اراضی تخریب یافته ارزیابی شد. در نهایت پیشنهاد می‌شود طرح‌های مقابله با بیابان‌زایی، مطابق سند راهبردی به‌دست‌آمده در منطقۀ مطالعاتی بر روی نتایج حاصله تأکید کنند تا ضمن تسریع در بهبود اوضاع نابسامان، از هدررفت سرمایه‌های محدود جلوگیری کنند.

کلیدواژه‌ها