رویکرد ‌تاکسونومی فازی در ارائه راهبردهای مؤثر در حکمرانی عرصه‌های بیابانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه محیط زیست، واحد تاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی، تاکستان، ایران.

2 گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، تهران، ایران.

چکیده

بیابان‌زایی یک مسئله اقتصادی - اجتماعی پیچیده و حاصل عملکرد و برهم‌کنش میان عوامل متعددی است که همیشه در محیط‌های غیرقطعی و تحت تأثیر شدید قضاوت‌های مبهم و غیرصریح قرار می‌گیرند، بنابراین در چارچوب حکمرانی منابع طبیعی به‌منظور ارزیابی راهبردهای مقابله با بیابان‌زایی، استفاده از سازگان‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره فازی ضروری به نظر می‌رسد. از این رو این پژوهش با هدف تعیین اولویت راهبردهای مقابله با بیابان‌زایی با استفاده از مدل ‌تاکسونومی فازی و به‌صورت موردی در دشت یزد - خضرآباد طی سال‌های 1403-1402 به انجام رسید. به‌منظور دستیابی به این هدف، ابتدا از روش دلفی فازی، معیارها و راهبردهای مؤثر شناسایی و ارزش‌دهی شدند، سپس ضمن برآورد ارزش‌های ترکیبی، ماتریس تصمیم‌گیری فازی حاصل شد. در ادامه نسبت به غیرفازی‌سازی و موزون‌سازی ماتریس تصمیم اقدام شد و در نهایت پس از انجام آزمون انحراف و اطمینان از همگنی راهبردها، با برآورد درجه ‌تاکسونومیک، ارجحیت راهبردها به‌دست آمد. بر مبنای نتایج حاصل‌شده از فرایند تحقیق، راهبرد «تعدیل در برداشت از منابع آب زیرزمینی» (31A) با درجه ارجحیت نسبی 002643/0 به‌عنوان مهم‌ترین راهبرد در کنترل و کاهش اثرات بیابان‌زایی و احیای اراضی تخریب‌یافته ارزیابی شد. در نهایت پیشنهاد می‌شود طرح‌های مقابله با بیابان‌زایی، مطابق سند راهبردی به‌دست‌آمده در منطقۀ مطالعاتی بر نتایج حاصله تأکید کنند تا ضمن تسریع در بهبود اوضاع نابسامان، از هدررفت سرمایه‌های محدود جلوگیری کنند.

کلیدواژه‌ها