1
گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
2
گروه علوم و مهندسی آب، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
10.22059/jnrg.2025.402192.1055
چکیده
بحران آب در دشت فردوس طی دهههای اخیر نتیجه ترکیبی از عوامل ساختاری، مدیریتی و اجتماعی بوده است که ریشه آن در تغییر الگوی حکمرانی آب از مدل بومی مشارکتی به مدل متمرکز دولتی نهفته است. در الگوی بومی گذشته، انتخاب مدیران محلی و تصمیمگیران منابع آب با مشارکت مستقیم ذینفعان انجام میگرفت و سازوکارهای شفافیت، پاسخگویی و نظارت اجتماعی از طریق قراردادهای عرفی و ضمانتهای اجتماعی نهادینهشده بود. این تغییر ساختار موجب کاهش سرمایه اجتماعی، تضعیف شفافیت نهادی و افزایش تخلفات برداشت غیرمجاز شد. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و بهرهگیری مؤلفههای حکمرانی تطبیقی، نقاط قوت حکمرانی سنتی را شناسایی و در قالب چارچوبی پیشنهادی، آنها را با مؤلفههای حکمرانی مطلوب مدرن ترکیب و ارائه کرده است. چارچوب ارائهشده در پژوهش حاضر بر احیای مشارکت و تأثیر مستقیم ذینفعان، استقرار سازوکارهای ترکیبی پاداش و جریمه، ارتقای شفافیت از طریق سامانههای دیجیتال، پاسخگویی چند سطحی و مدیریت تطبیقی مبتنیبر داده تأکید دارد. این مدل ترکیبی میتواند ضمن بازسازی اعتماد میان دولت و بهرهبرداران، پایداری بلندمدت مصرف آب را تضمین کند و بهعنوان الگوی بازطراحی حکمرانی آب در سایر دشتهای بحرانی کشور نیز بهکار رود. نتایج پژوهشهای مشابه نشان میدهد که پیوند میان ظرفیتهای بومی و استانداردهای علمی حکمرانی، شرط کلیدی موفقیت در مدیریت پایدار منابع آب است.