بحران آب در دشت فردوس طی دهههای اخیر بهعنوان یکی از چالشهای اساسی توسعه پایدار در این منطقه شناخته میشود. رشد تقاضا، ضعف در هماهنگی نهادی و نبود سازوکارهای شفاف و پاسخگو، از عوامل اصلی تشدید بحران آب بهشمار میآیند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و بهرهگیری از مؤلفههای حکمرانی سازگار، چارچوبی اصلاحی برای مدیریت و حکمرانی منابع آب ارائه میدهد. چارچوب پیشنهادی بر اصولی همچون مشارکت مستقیم ذینفعان در فرایند تصمیمگیری، استقرار نظامهای ترکیبی پاداش و جریمه برای ارتقاء رعایت قوانین، شفافیت نهادی از طریق سامانههای دیجیتال، پاسخگویی چندسطحی و مدیریت مبتنی بر دادههای بهروز استوار است. یافتهها نشان میدهد استقرار چنین چارچوبی میتواند ضمن بازسازی اعتماد میان دولت و بهرهبرداران، زمینه را برای مصرف پایدار منابع آبی و کاهش تخلفات فراهم سازد. افزون بر این، استفاده از رویکرد حکمرانی سازگار امکان انعطافپذیری نهادی در مواجهه با تغییرات محیطی و اجتماعی را افزایش میدهد و ظرفیت یادگیری مستمر در مدیریت منابع را تقویت میکند. چارچوب پیشنهادی قابلیت تعمیم به سایر دشتهای بحرانی کشور را دارد و میتواند مبنایی برای بازطراحی سیاستهای کلان حکمرانی آب قرار گیرد. نتایج پژوهش نشان میدهد توجه همزمان به اصول علمی حکمرانی و ظرفیتهای اجتماعی محلی، شرط اصلی موفقیت در دستیابی به مدیریت پایدار منابع آب است.